بررسی دیپلماسی رسانه ای ایران در افغانستان پس از سقوط طالبان
Authors
Abstract:
دیپلماسی رسانه ای از جمله مقولاتی است که در عصر ارتباطات توانسته است به عنوان یکی از ابزارهای تحقق قدرت نرم و تامین منافعملی کشور مد نظر قرار گیرد. در این راستا بهره گیری جمهوری اسلامی ایران از ابزار دیپلماسی رسانه ای به عنوان یک قدرتمنطقه ای از اهمیت بسزایی برخوردار است. در همین زمینه بررسی بهره گیری دیپلماسی رسانه ای ایران در افغانستان پس از سقوططالبان از ظرفیت های موجود از جمله موضوعاتی است که می تواند مورد توجه قرار گیرد. مقاله حاضر چکیده ای از یک پژوهشکاربردی در مورد دیپلماسی رسانه ای ایران در افغانستان پس از سقوط طالبان می باشد.هدف این پژوهش بررسی موضوع موفقیت دیپلماسی رسانه ای به کار گرفته شده در افغانستان با توجه به مقولاتی نظیر ورود ایران بهبازار این کشور، تحقق اهداف و سیاست های ایران در افغانستان و برطرف کردن تهدیدات متوجه کشور از ناحیه افغانستان می باشد.در این پژوهش هفت فرضیه تعریف شده که دو مورد از آنها رد و پنج مورد دیگر نیز به اثبات رسیده است. در این راستا این فرضیه هاشامل، 1- به نظر می رسد ایران در جذب مخاطب افغان نسبت به سیاست های خود در افغانستان موفق بوده است و 2- به نظر می رسددستگاه دیپلماسی ایران از طریق دیپلماسی رسانه ای در جذب سرمایه گذاری ایرانیان در افغانستان موفق بوده است، رد شد.همچنین پنج فرضیه اصلی شامل، 1- به نظر می رسد ایران از تکنیک های دیپلماسی رسانه ای مناسبی در افغانستان برخوردار نبوده است،-2 به نظر می رسد دیپلماسی رسانه ای ایران نتوانسته است به خوبی از پتانسیل زبان مشترک در دفع تهدیدات از ناحیه این کشور بهخوبی استفاده کند، 3- به نظر می رسد دیپلماسی رسانه ای ایران در روی کار آمدن و انتخاب افراد همسو با سیاست های خارجی ایرانو افغانستان موفق نبوده است، 4- به نظر می رسد دیپلماسی رسانه ای ایران در جلب نظر رسانه های افغان برای انعکاس دیدگاه هایجمهوری اسلامی ایران موفق نبوده است و 5- به نظر می رسد دیپلماسی رسانه ای ایران در انعکاس اقدامات ایران در بازسازی افغانستانموفق نبوده است، به اثبات رسید.از بررسی داده های آماری در مجموع این نتیجه حاصل شد که جمهوری اسلامی ایران استراتژی مناسب و درستی در خصوصدیپلماسی رسانه ای خود در افغانستان به کار نگرفته است. که این مساله سبب شده نتوان از ظرفیت های موجود در این بخش برای تامینمنافع ملی کشور بهره گرفت.این مساله در بحث تحقق امنیت ملی نیز موثر واقع می شود چراکه؛ ایران همواره از جانب این همسایهشرقی خود در معرض آسیب بوده و بعضا امنیت اش از این طریق در معرض چالش قرار گرفته است.روش اجرا و جمع آوری اطلاعات و داده های پژوهش استفاده از پرسش نامه ای 20 سوالی بوده که به 50 تن از کارشناسان، دیپلمات هاتحلیل شده است. SPSS و خبرنگاران حوزه افغانستان ارایه شد و پس از آن نتایج حاصل با بهره گیری از نرم افزاردر این مقاله بر اساس منابع و نتایج پژوهش حاصل، پیشنهادها و راهبردهایی برای ارتقا دیپلماسی رسانه ای ایران به ویژه در زمینهافغانستان ارایه شده است.
similar resources
وضعیت سیاسی - اجتماعی زنان افغانستان پس از سقوط طالبان
چکیده پایان نامه(شامل خلاصه، اهداف، روش های اجرا و نتایج به دست آمده): کشور افغانستان در طول چهل سال گذشته تحولات زیادی را پشت سر گذاشته است، در این میان وضعیت زنان افغان نیز فراز و نشیب های زیادی بخود دیده است. این پایان نامه به شرایط زنان این کشور پس از سقوط طالبان می پردازد. درارزیابی وضعیت زنان افغان شاخص هایی نظیر؛ آموزش وپرورش، اشتغال، بهداشت، ازدواج و مشارکتهای سیاسی از جمله حق انتخاب ش...
15 صفحه اولاز دیپلماسی مدرن به دیپلماسی رسانه ای
دیپلماسی که از زمان شکلگیری دولت-ملت معنا و مفهوم امروزی و مدرن پیدا کرده،رفتهرفته بموازات تحولاتی که در عرصههای فناوری،اقتصادی، ارتباطی،سیاسی،اجتماعی،و فرهنگی به وقوع پیوست،از لحاظ موضوع، هدف،ساختار،کارکرد و ترکیب دستخوش تحولات عظیمی گردید؛به گونهای که در آغاز هزاره سوم بسیاری از تصورات قبلی بههم ریخته،تصویر جدیدی از دیپلماسی سنتی و مدرن ارائه میشود.تحت این شرایط،دهها نهاد،سازمان و به...
full textنقش بازیگران منطقه ای در فرایند دولت سازی افغانستان در دوران طالبان و پسا طالبان
چکیده نقش بازیگران منطقه ای در فرایند دولت سازی افغانستان در دوران طالبان و بعد از سقوط وی را می توان بر حسب میزان نفوذ و تاثیر گذاری به سه دسته بازیگران اصلی شامل ایران، پاکستان و روسیه و بازیگران پیرامونی شامل اتحادیه اروپا، ژاپن و بازیگران شبه پیرامونی شامل امریکا، عربستان، هند و چین تقسیم نمود. موقعیت سیاسی، جغرافیایی، اقتصادی، اجتماعی و قومی افغانستان سبب شده است که این کشور همواره تحت تاث...
full textاستراتژی ایالات متحده آمریکا در افغانستان بعد از سقوط طالبان
ایالات متحده آمریکا به دنبال رخداد 11 سپتامبر 2001 با بهره گیری از یک استراتژی دوبعدی به افغانستان حمله برد. ایالات متحده در بعد سلبی استراتژی خود با استفاده از قدرت سخت و مبتنی بر الگوی رئالیسم تهاجمی رژیم طالبان را در افغانستان از بین برد و در بعد ایجابی نیز با استفاده از ابزارهای متنوع سخت و نرم استراتژی خود را در قالب دولت ـ ملت سازی، جامعه سازی و مبارزه با تروریسم در افغانستان دنبال نمود. ...
15 صفحه اولMy Resources
Journal title
volume 7 issue شماره 1(پیاپی 16)
pages 131- 142
publication date 2012-03-20
By following a journal you will be notified via email when a new issue of this journal is published.
Hosted on Doprax cloud platform doprax.com
copyright © 2015-2023